سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ما و سینامون

30 ماهه من

سلام پسرکم ... 30 ماهگیت مبارک  چه قدر زود دو و نیم ساله شدی گل گلک     لجباز کوچولوی دوست داشتنی این یه ماهه چی شده که یه هویی لجباز شدی و شیطون ...شما که تا یه ماه قبل آروم بودی و حرف گوش کن *دو روزیه هوا خیلی گرم شده ....پسرکمون حاضر نمیشه لباس تنش کنه ...بهانه میاره که لباسه پشت گردنمو اذیت میکنه!!    مثل اکثر بچه ها خاک بازی دوست داری...بعضی وقتا موقع خاک بازی با انگشتات رو خاک ها میکشی و دایره و مربع و مثلث درست میکنی!! ولی چرا مثل اکثر بچه ها به نقاشی علاقه نداری ؟؟!!بیشتر دوست داری من یا بابایی شکل آدم (چش چش دو ابرو واست بکشیم!)  خیلی دوست داری تا چیزهای ری...
17 اسفند 1391

پسرک 29ماهه من

  پسرکم ...29 ماهه من...بزرگ شدی...  اون قدر بزرگ که میتونی بادکنک باد کنی اون قدر بزرگ که تو پارکها میتونی از وسایل بازیهای بزرگترها استفاده کنی اون قدر بزرگ که میتونی زیر چشمی نیگامون کنی اون قدر بزرگ که اسم اکثر بانکها سپه و ملت و ملی  تجارت  حکمت ایرانیان   اقتصاد نوین  مسکن  صادرات  انصار   مهر و بانک سینا رو با توجه به آرمشون میشناسی و وقتی از کنار بانک رد میشیم خودت اسم بانکو میگی ...کارتهای عابر بابایی رو ازش میگیری و هر بانکی رو بگیم همون کارتو بهمون میدی!!   عاشقتم پسرک عاشق احساساتتم ,ذوق کردنت واسه دیدن دریا...واسه دیدن مامان جونو باباجون &nb...
4 اسفند 1391

مسابقه

سلام  یکی از دوستای خوبمون  مامان ساینای عزیز   مارو به یه مسابقه جالب که تو نی نی وبلاگ برگزار شده دعوت کرد ...موضوع مسابقه انگیزه و هدفمون از ساخت وبلاگ برای کوچولوهامون                                 از وقتیکه نوشتنو یاد گرفتم ,از وقتیکه انشا یکی از زنگ های درسیمون شد,از وقتیکه اولین موضوع انشا م که تابستان خود را چگونه گذرانده اید رو با چنان اعتماد به نفسی !!کنار تخته سیاه وایستادمو خوندم دوست داشتم خاطراتمو بنویسم...تا زمان,روز مرگی ها اونارو محو نکنه    تا همیشه یادم باشه همیشه شیرینی نیست همیشه تلخی نیست,تا همیشه ...
1 اسفند 1391
1